کلاس ششم خانم نیکمرد مدرسه غفار رسولی...
| ||
|
قافله غم
![]()
كاروانی میرسید از شهر شام
مثل سیل اشك جاری، مثل رود مثل چشمه از دل كوهی سیاه چشم ها بر روی كوهان شتر مثل ابر تیره باران میگریست خاك تشنه با نگاهی شعله خیز در غم آن سوگواران میگریست كاروان با چشم دریایی خود
از دل گرم بیابان میگذشت تا ببارد بر كویر كربلا
با نگاهی غرق باران میگذشت
كاروان میآید و با اشك غم
لحظهها را آبیاری میكند
كربلا در دور دست انتظار
هم چنان چشم انتظاری میكند نظرات شما عزیزان: [ پنج شنبه 26 بهمن 1391برچسب:شعر, قافله ی غم, ] [ 12:41 ] [ مهشاد و مهربان ]
|
|